سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای آن که عارفان را با رازگویی طولانی اش، مأنوس ساخت و بر خائفان، لباس دوستی خود پوشاند ! [امام سجّاد علیه السلام]

مقاله نگرشی تطبیقی بر وجه هنجاری اندیشه آیتالله مصباح و السدیر م

ارسال‌کننده : علی در : 95/3/16 8:39 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نگرشی تطبیقی بر وجه هنجاری اندیشه آیت‌الله مصباح و السدیر مک‌اینتایر تحت فایل ورد (word) دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نگرشی تطبیقی بر وجه هنجاری اندیشه آیت‌الله مصباح و السدیر مک‌اینتایر تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نگرشی تطبیقی بر وجه هنجاری اندیشه آیت‌الله مصباح و السدیر مک‌اینتایر تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
الف. نگرش هنجاری السدیر مک اینتایر  
جمعی بودن خیرها  
غایت محوری و درج سعادت به مثابه غایت نهایی اخلاق  
نقد نگاه ابزاری عاطفه گرایان به دیگران  
نقش مطلوب دولت در عرصه اخلاق  
ب. نگرش هنجاری آیت الله مصباح  
سعادت به مثابه علت غایی اخلاق  
محوریت مبدأ و معاد در اخلاق  
تکامل تدریجی امیال متزاحم باکاربست آگاهی، دین و اختیار  
ابزار بودن جامعه برای کسب مصالح مادی و معنوی  
نقش دولت اسلامی در تحقق سعادت فرد  
ج. مقایسه نگرش هنجاری آیت الله مصباح و السدیر مک اینتایر  
نتیجه گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نگرشی تطبیقی بر وجه هنجاری اندیشه آیت‌الله مصباح و السدیر مک‌اینتایر تحت فایل ورد (word)

براتعلی پور، مهدی، 1385، شمول گرایی اخلاقی و ویژه نگری جماعتی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ش 73، ص 61ـ86

حسینی بهشتی، علیرضا، 1380، بنیاد نظری سیاست در جوامع چندفرهنگی، تهران، بقعه

زائری، قاسم، 1384، بحران اخلاق مدرنیت و نظریه ی اخلاق مک اینتایر، راهبرد، ش36، ص453-466

ساطع، نفیسه، 1388، نظرگاه مک اینتایر درباره فرهنگ و تفکر غرب، مطالعات اسلامی: فلسفه و کلام، ش پیاپی 2/82، ص 81ـ114

سوزنچی، حسین، 1385، اصالت فرد، جامعه یا هر دو؛ بررسی تطبیقی آرای استاد مطهری و استاد مصباح، قبسات، ش 42، ص 41ـ60

شبان نیا، قاسم، 1389، رابطه عدالت و پیشرفت در دولت دینی از منظر علامه محمدتقی مصباح، معرفت سیاسی، ش3، ص5ـ26

ـــــ ، 1392،  پیرامون مبانی فلسفه سیاسی آیت اله مصباح، (مصاحبه) [فایل صوتی منتشر نشده]

شهریاری، حمید، 1383، فلسفه اخلاق و سیاست ارسطو و افلاطون از دیدگاه السدیر مک اینتایر، نقد کتاب، ش 30، ص 171ـ203

ـــــ، 1385، فلسفه اخلاق در تفکر غرب از دیدگاه السدیر مک اینتایر، تهران، سمت

علوی پور، سیدمحسن، 1388، بحران اخلاقی مدرن و چرخش ارسطویی مک اینتایر، معرفت اخلاقی، ش1، ص7ـ46

قربانی، قدرت اله، 1387، سنت ارسطویی در فلسفه اخلاق غرب: دیدگاه های مک اینتایر، اندیشه دینی دانشگاه شیراز، ش 27، ص 61ـ82

مالهال، استفن و ادم سوئیفت، 1385، جامعه گرایان و نقد لیبرالیسم (گزیده اندیشه های سندل، مک اینتایر، تیلور و والزر)، ترجمه جمعی از مترجمان، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

مصباح، محمدتقی، 1365، خاستگاه حقوق،

ـــــ، 1368، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، قم، سازمان تبلیغات اسلامی

ـــــ، 1371، نگاهی گذرا بر فلسفه سیاسی اسلام، معرفت، ش3، ص 10ـ12

ـــــ، 1377، سلسله مباحث اسلام، سیاست و حکومت، تهران، دفتر مطالعات و بررسی های سیاسی

ـــــ، 1384، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، تحقیق و نگارش احمدحسین شریفی، قم، م‍ؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)

ـــــ، 1388الف، انسان سازی در قرآن، تنظیم و تدوین محمود فتحعلی، قم، م‍ؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره

ـــــ، 1388ب، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، به قلم محمدمهدی نادری قمی، قم، م‍ؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)

ـــــ، 1390، نظریه سیاسی اسلام، تحقیق و نگارش کریم سبحانی، قم، م‍ؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)

ـــــ، 1391الف، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمدحسین اسکندری، قم، م‍ؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)

ـــــ، 1391ب، چکیده ای از اندیشه های بنیادین اسلامی، ترجمه حسین علی عربی، تدوین محمدمهدی نادری قمی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،

ـــــ، 1391پ، واکاوی حقیقت امیال، متن سخنرانی در دفتر مقام معظم رهبری،

ـــــ، 1391ت، تعامل شناخت ها و امیال در تکامل انسان، متن سخنرانی در دفتر مقام معظم رهبری، 

ـــــ، 1391ث، اخلاق در قرآن، قم، م‍ؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)

مک اینتایر، السدیر، 1390، در پی فضیلت (تحقیقی در نظریه اخلاقی)، ترجمه حمید شهریاری و محمد علی شمالی، تهران، سمت

مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1377، فلسفه اخلاق، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)

نعمتی، رضا، 18 مرداد1390، مایکل سندل و مکتب اجتماع گرایی، رسالت، ص17

واعظی، احمد، 1387، جامعه گرایی و نسبت آن با لیبرالیسم و هرمونوتیک، علوم سیاسی، ش41، ص 9ـ30

چکیده

لیبرالیسم در دهه‌های اخیر با انتقادات بسیاری مواجه بوده است. در این مقاله، وجه هنجاری انتقادات یاد شده، که در تقابل با وضعیت اخلاقی جوامع لیبرال قرار دارد، بررسی و مقایسه می‌شود. بدین منظور، السدیر مک‌اینتایر به عنوان نماینده جامعه‌گرایی و آیت‌الله مصباح به عنوان نماینده سنت اندیشه اسلامی انتخاب شده‌اند. حاصل این مقایسه این است که هر دو در وجه سلبی اندیشه خود، منتقد فردگرایی افراطی و خودمحوری لیبرالی در اخلاقیات می‌باشند. اما وجه ایجابی آنها برای این سامانه اخلاقی، متفاوت از یکدیگر است. مک‌اینتایر از جامعه‌محوری در اخلاق حمایت نموده و زندگی اجتماعی را دارای ارزش فی‌نفسه و سازنده اخلاق توصیف می‌نماید. اما آیت‌الله مصباح وحی و در مواردی عقل را کاشف از قوانین اخلاقی معرفی نموده، جامعه را نه دارای ارزش فی‌نفسه، بلکه ابزاری برای تأمین نیازهای مادی و معنوی می‌داند. دیدگاه‌های این دو اندیشمند در مورد درج سعادت به عنوان غایت اخلاق و نیز حمایت از دخالت دولت در عرصه اخلاقی به یکدیگر نزدیک است

کلید‌واژه‌ها: آیت‌الله مصباح، السدیر مک‌اینتایر، نگرش هنجاری، فردگرایی، جامعه

 

مقدمه

جامعه گرایان از جمله منتقدان متأخر لیبرالیسم هستند که از دهه 80 میلادی در حوزه اندیشه معاصر حضور داشته اند. جامعه گرایی اساساً واکنشی در برابر نابهنجاری های اخلاقی جوامع غربی معاصر بود که دچار ازهم گسیختگی اجتماعی، فروپاشی خانواده ها، افزایش اعتیاد، تشدید شکاف طبقاتی و بی تفاوتی سیاسی شده بودند. این مکتب، جامعه را در کانون نظریه پردازی سیاسی قرار می دهد (نعمتی، 1390، ص17). در حوزه مباحث هنجاری، جامعه گرایی حاوی نوعی فلسفه اخلاق است که فضیلت و خیر را سنگ بنا قرار می دهد. البته فضیلتی که محصول جامعه و فرهنگی خاص است. این مکتب بر نقش جامعه و حکومت در تدوین و تحقق خیرات تأکید می ورزد. بسیاری نگارش کتاب در پی فضیلت توسط السدیر مک اینتایر در سال 1981 را سرآغاز جامعه گرایی به عنوان یک مکتب فکری می دانند. مک اینتایر، برجسته ترین اندیشمند جامعه گرا بوده و دامنه انتقادات او نه تنها لیبرالیسم، بلکه کلیت سنت روشنگری را دربر می گیرد

مبانی فلسفی لیبرالیسم، نه تنها توسط منتقدان غربی، بلکه از سوی نظریه پردازان دیگر همچون اندیشمندان مسلمان نیز مورد انتقاد قرار گرفته است. برخی سنت گرایان مسلمان برآنند که ناهمخوانی آشکاری در مبانی لیبرالیسم وجود دارد. از جمله این نظریه پردازان، آیت الله مصباح است که به ویژه در دوره ای از حیات علمی خود، یعنی دوره احساس خطر وی از نشر افکار غربی در ایران، مبانی فلسفی لیبرالیسم بخصوص انسان گرایی و فردمحوری را به چالش طلبیده و متعارض با اسلام معرفی می کند

نظریات جامعه گرایان و اندیشمندان مسلمانِ منتقد لیبرالیسم شامل مباحث انسان شناسانه، معرفت شناسانه و نگرش هنجاری است. در این پژوهش، نگرش هنجاری این دو طیف از منتقدان لیبرالیسم، یعنی السدیر مک اینتایر ـ به نمایندگی از جامعه گرایان ـ و آیت الله مصباح، به عنوان نماینده منتقدان مسلمان ـ مورد مقایسه قرار می گیرد تا مشخص شود این نگرش ها در کجا هم پوشانی داشته و در چه زمینه ای از هم فاصله می گیرند. این مقایسه، در ارزیابی نظریات منتقدان غربی لیبرالیسم برای استفاده در متون بومی و اسلامی علوم سیاسی راهگشا خواهد بود

الف. نگرش هنجاری السدیر مک اینتایر

از میان جامعه گرایان، مک اینتایر در بیان نگرش هنجاری خود، تندترین انتقادات را بر مدرنیته وارد کرده است. کانون انتقاد وی از لیبرالیسم، بحران اخلاقی ناشی از آن در جامعه معاصر غربی است، بحث  ها و نزاع های بی پایان و بی فایده اخلاقی، که در آن هریک از طرف ها ادعای عقلانی بودن استدلال خود را دارند، اما هنوز نتوانسته اند رقیب را متقاعدکنند. به نظر مک اینتایر، دلیل این امر آن است که فلاسفه اخلاق، از پیشینه تاریخی اندیشه و استدلال خود جدا شده اند (حسینی بهشتی، 1380، ص60). منظور مک اینتایر از پیشینه تاریخی، مشخصاً سنت ارسطویی اخلاق است که درج غایات به عنوان هدف و همچنین عقلانیت موجب استحکام آن شده بود (قربانی، 1387، ص80). همین استحکام، مک اینتایر را به فکر بازسازی آن برای پایان بخشیدن به بحران اخلاقی جامعه معاصر انداخته است. وی در آثار خود،( معروف ترین و اثرگذارترین آنان After Virtue (1981), Whose Justice Which Rationality (1988) و Three Rival Versions of Moral Enquiry (1990) می باشند) دوران سنت ارسطوگرایی را عصری آرمانی می داند که باید در جامعه امروز و بنا به مقتضیات روزگار ما بازسازی شود. ماحصل این دوباره سازی، فلسفه اخلاق نوین ارسطوگرایی است که بر سه مفهوم عمل، روایت و سنت اتکا دارد؛ مفاهیمی که به نظر وی، سه لایه تکامل تاریخی فضیلت ارسطویی را می سازند (قربانی، 1387، ص79؛ شهریاری، 1385، ص 381ـ394). به طور خلاصه، عمل به معنای کرداری جمعی برای رسیدن به خیر است. مفهوم روایت به سیر خطی و جهت دار زندگی فرد اشاره می کند که از گذشته آغاز و به سمت آینده ای پیش بینی نا پذیر حرکت می کند. سنت نیز دستاورد یک جامعه خاص در طول تاریخ است که شامل ارزش ها و باورهایی برای افراد است (زائری، 1384). وی با استفاده از این مفاهیم، روش غایت محور، فضیلت محور و عقلانی ارسطو را در اخلاق بازسازی می کند تا نظم را به اخلاق آشفته و فردگرای اخلاق غرب بازگرداند (قربانی، 1387، ص 62-63). به نظر مک اینتایر منشأ این آشفتگی فردمحوری و حاکمیت احساس و عاطفه فردی در تدوین اخلاق است که وی از آن با عنوان عاطفه گرایی یاد می کند (براتعلی پور، 1385، ص 80)

نگرش هنجاری السدیر مک اینتایر، شامل محورهای چندی است که در ذیل مورد بررسی قرار می گیرند

جمعی بودن خیرها

از نخستین نشانه های جامعه گرا بودن مک اینتایر در حوزه نگرش هنجاری، ارجاع وی به جوامع قهرمانی به عنوان سرآغاز سنت ارسطویی است. این جوامع از دیدگاه وی، در اشعار هومر (قرون هشتم و هفتم ق.م) ترسیم شده اند؛ اشعاری که خود شامل داستان هایی است که به زمانی بسیار دورتر از هنگامه سرایش شان برمی گردند (مک اینتایر، 1390، ص 210). دستاورد مک اینتایر از تحلیل آثار هومر، استخراج تصویر جوامع قهرمانی است. در جامعه قهرمانی هویت افراد با نقش اجتماعی شان، که بر اساس نظم سلسله مراتبی جهان و جامعه به آنها محول شده است، شکل می گیرد. چنانچه فرد، نقش اجتماعی خود را به خوبی به انجام برساند، انسان نیکی خواهد بود (شهریاری، 1385، ص 34ـ35). در اینجا میان اخلاقی بودن فرد و زندگی اجتماعی اش پیوند وجود دارد. به طور کلی، در سنت ارسطویی تنها درون چارچوب اجتماع است که فضایل شکوفا می شوند (واعظی، 1387، ص 12)

اما به نظر مک اینتایر، این ویژگی جمعی بودن خیرها به عنوان یک امتیاز سنت ارسطویی، در دوران جدید، که عصر فردگرایی است، از میان رفته است. او ریشه این رویکرد هنجاری نامطلوب را در معرفت شناسی دنیای مدرن می داند و معتقد است: ناکامی اصحاب روشنگری در عقلانی سازی اخلاق، سبب بروز عاطفه گرایی یا همان مبتنی بودن اصول اخلاقی بر عواطف فرد گردیده است (براتعلی پور، 1385، ص80). در جهان معاصر، گزاره های اخلاقی چیزی جز ابراز احساسات، عواطف و سلایق فردی تلقی نمی شوند. عاطفه گرایی تمایلات و ترجیحات فردی را، صرف نظر از پیوندهای انسان با اجتماع، در کانون توجه خود قرار می دهد (علوی پور، 1388، ص22)

امر دیگری که اجتماعی بودن خیرها در نظر مک اینتایر را نمایش می دهد، تبیین او از مفهوم سنت و رابطه آن با بحث فضایل است. در صورتی که به فضایل شکل گرفته در سنّت عمل شود، آن سنّت پابرجا خواهد ماند (مک اینتایر، 1390، ص374). با استفاده از مفهوم عمل نیز می توان اجتماعی بودن فضیلت برای مک اینتایر را اثبات نمود. از نظر وی، یکی از کارکردهای مفهوم عمل، جلوگیری از بروز عاطفه گرایی است؛ چراکه معیارهای شخصی و ذهنی عمل را رد کرده و آن را مطابق ملاک های تاریخی و جمعی تنظیم می کند (مالهال و سوئیفت، 1385، ص101). در حقیقت، در نظر مک اینتایر باید به طور جمعی و با ملاک های جمعی به خیر دست یافت. فهم پذیری عمل در صورتی است که بتوان آن را از طریق نیات و باورهای عامل و همچنین محیط عمل، تحلیل کرد

غایت محوری و درج سعادت به مثابه غایت نهایی اخلاق

مک اینتایر سنت ارسطویی را به دلیل استحکام مورد تمجید قرار داده، یکی از دلایل آن را غایت محوری این سنت می داند. چارچوبه اخلاق نزد ارسطو، مبتنی بر سه مفهوم است: اول، انسان آن چنان که هست، انسانی که دارای نقص هایی است و باید کامل شود. دوم، انسان آن گونه که باید باشد (انسان غایی)، در صورتی که به ماهیت ذاتی خود پی ببرد. در نهایت، احکام اخلاقی که به گذار انسان از وضع موجود به مطلوب کمک می کنند. اصولاً معناداری اخلاقیات ارسطویی در گرو مفهوم غایت است (همان، ص90). غایت انسانی به محتوای گزاره های اخلاقی شکل می دهد و به مانند نقطه هدف برای آنها عمل می کند. نظریه غایت محور ارسطو، بر زیست شناسی متافیزیکی او اتکا دارد؛ به این معنا که افراد بشر، همچون اعضای دیگر انواع موجودات، طبیعتی خاص دارند؛ و آن طبیعت طوری است که آنان مقاصد و هدف های معینی دارند، و طبعاً به سوی غایت خاصی حرکت می کنند (مک اینتایر، 1390، ص256). این تصویر ارسطو از انسان، به تبع نگاه سلسله مراتبی او به عالم طبیعت است؛ تصویری که در آن عالَم همواره در حال حرکت از ماده به صورت است. این صورت، همان غایت می باشد (شهریاری، 1383، ص197). رسیدن به غایت با عمل به اخلاقیات، زیربنای فلسفه اخلاق اوست. یکی از شاخصه های غایت محوری ارسطو این است که او سلسله غایاتش را تا بی نهایت و بی پایان، تصویر نمی کند، بلکه در سرسلسله به یک غایت نهایی ختم می شود که به همه کارهای آدمی جهت می دهد (ساطع، 1388، ص101)

از نظر مک اینتایر، بارزترین طرد ارسطو از صحنه اخلاقیات مدرن، حذف مفهوم غایت بود؛ عاملی که سبب معناداری احکام و گزاره های اخلاقی به شمار می آمد. بدین صورت که اخلاقیات ارسطویی برای گذار انسان از وضع موجود، به حالتی کامل تر و مطلوب تر (انسان غایی) تدوین شده بودند، اما حذف غایت از شاکله سه جزئی سنت ارسطویی (انسان موجود، انسان غایی و احکام اخلاقی) موجب شد ارتباط دو جزء دیگر مختل شود؛ دو جزئی که در طرح ریزی خود ناهمساز و متعارض رسم شده بودند (مالهال و سوئیفت، 1385، ص91). در سنت روشنگری نمی توان از هست ها و تصویر انسان موجود به این نکته پی برد که آدمی چگونه باید باشد. در حالی که در سنت ارسطویی، باید و هست، در نوعی به هم پیوستگی به سر می بردند. انسان هنگامی انسان است که خوب باشد. در این سنت، خوب توصیف کردن افعال یا اشخاص با توجه به عملکردها یا هدف های ذاتی یا همان غایت صورت می گرفت. زمانی می توان گفت فلان ساعت خوب است که مطابق غایت خود ـ یعنی قابل فهم کردن زمان ـ عمل کند. مک اینتایر، این نوع استدلال اخلاقی در ارسطوگرایی را دارای بار مفهومی کارکردی می داند. هر شخصی برای ایفای کارکرد یا همان غایت، پا به عرصه هستی می گذارد و از او انتظار می رود کارکرد معین شده خود را که در عرصه اجتماع مشخص می شود، به انجام برساند. این دید کارکردی، ریشه در دوره باستانی آتن دارد و در قرون وسطا نیز به چشم می خورد. با حذف مؤلفه غایت از اخلاقیات مدرن، عنصر کارکردی نیز از آن جدا شد. مک اینتایر از این امر با عنوان تغییر معنایی اخلاق نام می برد (مک اینتایر، 1390، ص 110ـ115)

مک اینتایر با استفاده از مفهوم روایت، به بازسازی سنت ارسطویی می پردازد. تنها با استقرار حیات افراد در چارچوب منسجم و خطی روایت، حیات اخلاقی ما جهت دار می شود. به این نحو که با ایجاد مفهومی خاص از آینده، که اجتماعی و مشترک است، بر زندگی کنونی و حال فرد تأثیر می گذارد. درواقع، این آینده، که چندان هم پیش بینی پذیر نبوده و در طول زمان نیز بازسازی و اصلاح می شود، نقش غایت ارسطویی را برای اندیشه مک اینتایر بازی می کند، بدون آنکه نیازی به تصور زیست شناختی متافیزیکی ارسطو وجود داشته باشد. مک اینتایر، غایت مداری و پیش بینی پذیری حیات اخلاقی را از طریق مفهوم روایت (داستان) میسر می کند (مالهال و سوئیفت، 1385، ص 104ـ105)

نقد نگاه ابزاری عاطفه گرایان به دیگران

در سنت اخلاقی لیبرال، یک گزاره اخلاقی، نه تنها برای ابراز عواطف فردی به کار می رود، بلکه فرد با این ابراز نظر، درصدد تأثیرگذاری بر دیگران نیز هست (مک اینتایر، 1390، ص38). به این معنا که هر فرد برای دستیابی به اهداف شخصی خود، تلاش می کند تا سلایق و احساسات دیگران را مطابق میل خود درآورد و آنها را با خود همراه سازد (قربانی، 1387، ص78). در نظر مک اینتایر، این شیوه از مباحثه اخلاقی، چیزی جز استفاده ابزاری از دیگران برای غایات فردی نیست (مالهال و سوئیفت، 1385، ص86). به اعتقاد وی، این امر نوعی اختلال و تعارض در روابط اجتماعی افراد پدید آورده است که از آن به نام استثمار یاد می کند. این امر، با آرمان لیبرالی خودمختاری فردی نیز در تضاد است. او می گوید

برای حفظ خودمختاری ای که یاد گرفته ایم تا آن را باارزش بدانیم، آرزو می کنیم که دیگران ما را استثمار نکنند؛ [اما] در مقام عمل، برای محقق ساختن اصول و دیدگاه خویش، فراروی خویش راهی جز استثمار دیگران نمی بینیم (مک اینتایر، 1390، ص129)

از اینجا می توان به ویژگی دیگر خود عاطفه گرا، یعنی فریب کاری اشاره کرد. چنانکه گفتیم از نظر مک اینتایر صحنه زندگی معاصر جامعه غربی برای فرد، چرخه ای از استثمار دیگران و واهمه از استثمار شدن توسط آنهاست. فریب کاری خودِ عاطفه گرا در اینجاست که تمایز میان روابط شخصی فریب کارانه و غیرفریب کارانه را از میان برداشته است؛ به این معنا که در ظاهر، استدلال های اخلاقی برای اثبات خوبی یک امر ارایه می شود، ولی در باطن برای این است که دیگران برای تسهیل دستیابی ما به هدفمان متقاعد شوند (شهریاری، 1385، ص288). می توان منشأ عدم تمایز روابط فریب کارانه و غیر آن را در برداشته شدن مرز استدلال های شخصی و غیرشخصی در تدوین اخلاق دانست. در این زمینه نیز عاطفه گرایی اگرچه متضمن تعیین کنندگی نظرات شخصی برای صدور احکام اخلاقی است، اما آن را انکار کرده و ادعای غیرشخصی بودن آن را دارد

نقش مطلوب دولت در عرصه اخلاق

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :